به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «گیاهان چه میدانند؟ راهنمای میدانی حواس گیاهان» نوشته دنیل شاموویتز بهتازگی با ترجمه کاوه فیضاللهی و پری رنجبر توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه تاریخ طبیعی» است که اینناشر چاپ میکند و نسخه اصلیاش سال ۲۰۱۷ در نیویورک به چاپ شده است.
دنیل شاموویتز نویسنده اینکتاب متولد ۱۹۶۳ در پنسیلوانیا، ژنتیکدان گیاهی است و «گیاهان چه میدانند؟» را برای عموم مخاطبان نوشته است. اینکتاب برنده مدال نقره جایزه کتاب ناتیلوس شده و به ۱۹ زبان ترجمه و در ۲۰ کشور منتشر شده است. او در اینکتاب میگوید ویژگیهای مشترک گیاهان و جانوران بیش از آن است که معمولاً مردم فکر میکنند. همچنین شاید مایه آسودگی خاطر گیاهخواران باشد که بدانند گیاهان در هنگام چیده شدن درد و رنج را به معنای انسانی آن احساس نمیکنند. با این حال، مخاطب «گیاهان چه میدانند؟» از نرگسهایشان برای اوقاتی که سایهشان ما نگذاشته آفتاب بر آنها بتابد، عذرخواهی میکنند.
علاقه اینمولف به شباهت میان حواس گیاهان و انسان در دهه ۱۹۹۰ و وقتی آغاز شد که پژوهشگر جوانی در مقطع پسادکتری دانشگاه ییل بود. او در آنمقطع به یک فرایند زیستشناختی مختص گیاهان علاقهمند شده و سروکاری با زیستشناسی انسان نداشت. اما مسالهای که توجه او را جلب کرد، این بود که گیاهان چگونه از نور برای تنظیم رشد و نمو خود استفاده میکنند.
کتاب پیشرو ۷ فصل دارد که بهترتیب عبارتاند از: «بینایی در گیاهان»، «بویایی در گیاهان»، «چشایی در گیاهان»، «لامسه در گیاهان»، «شنوایی در گیاهان»، «حس مکان در گیاهان» و «حافظه در گیاهان».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
از سوی دیگر، ریشههای چاپارل احترام چندانی به حضور ریشههای چاپارلهای دیگر یا کهنهواش نمیگذاشتند و حتی پس از تماس با ریشههای بیگانه نیز به رشد خود ادامه میدادند. بنابراین به احتمال زیاد چاپارل بر سر آب مستقیما با کهنهواش رقابت میکند. اما ریشههای کهنهواش با توقف رشد خود به حضور ریشههای چاپارل واکنش نشان میدادند. هنگامی که ریشههای کهنهواش به فاصله چند سانتیمتری ریشههای چاپارل میرسیدند، افزایش طول را متوقف میکردند. بنابراین، نهتنها چاپارل منابع آب را از چنگ کهنهواش بیرون میآورد، بلکه صرف حضور ریشههایش مانع از دستدرازی کهنهواشها به قلمروش میشد. از قرار معلوم، چاپارل جنگ شیمیایی راه میاندازد، و نوعی پیام محلول منتشر میکند که ریشههای کهنهواش مزهاش را میچشند و سپس تلاش میکنند از آن فاصله بگیرند.
اما همه گیاهان با پا پس کشیدن به حضور همسایگان غریبه واکنش نشان نمیدهند. چمن بوفالو نیز میان خودی و غیرخودی تمایز قائل میشود. چمن بوفالو در حضور سایر ریشههایش ریشههای کمتر و کوتاهتری میرویاند اما در حضور افراد دیگر چمن بوفالو بهسرعت رشد میکند که شاید تلاشی برای رقابت با آنها بر سر منابع باشد. اما نکته واقعا شگفتانگیز، که میتواند به اندکی انسانیانگاری مساله بینجامد، این است که چمن بوفالو میتواند «فراموش کند» که کیست! وقتی قلمههایی که دقیقا از یک پایه گرفته شدهاند از هم جدا میشوند، با گذشت زمان بهتدریج با هم بیگانهتر میشوند و سرانجام مثل دو گیاه بیگانه که خویشاوندی ژنتیکی ندارند با هم برخورد میکنند. به عبارت دیگر، پس از دو ماه جدایی، ریشههایی که در اصل متعلق به یک پایه بودند دیگر برادرشان را نمیشناسند و تلاش میکنند سریعتر از آن رشد کنند!
اینکتاب با ۱۹۷ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۰۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما